قسمت قشنگ ماجرا اینجا شد که چراغ هارا من خاموش میکنم:)

صبح با صدای در باز نشو چشم باز کردیمو فهمیدیم سارا پشت در مونده.دروباز کردیم و خوابیدیم تا ۷ و ۸۸ پاشدیم جمع کردیم بریم ازمایشگاه‌.تست تشخیص کیفیت اب:/.بعد رفتیم پولو زنده کنیم گفتن متاسفانه سه ساله مرده و ما بهتون خبر ندادیم:\بعد سلف.خوابگاه.امیر حمام کند .بیاد من برا نیم ساعت بخوابمگبخوام برم جلسه مهدیه خانوم نباشن.به بقیم نگن که بیان.سه و نیم بریم پیش داداچمون.ایجان.تو راهرو ابی رو دیدیم امیر از ترس قلبشو گرفتانگار جنه.البت بد جام بود.بعد رفتیم پیش نخع و اونم کمال خوش برخوردی رو در ما اثر:/.بعد پیش رفیعی رفتم که برام از صندلی پا شد.برادر من تو استادی.من کوچیکتم.نکن همچی با من.بعد طلوعی و ابی با نمونه های خیس خوردش:\.بعد فک کردم امیر رفته اومدم بیام خوابگاه دم استخر زنگ زد که عه تو رفتی منم گفتم غمت نباشه اومدم.رفتیم بوفه طبیعت.مفهوتو برا بار ۴ ام تو دانشگاه دیدیم.گفتم این دیگه شک نداره ما میخوایمشتحفهفک میکنه تصادفا عمدیه اسکل.ما هم پشت بهش نشسیم یه وقت دست به خود کشی نشه.دوست دخترشم نبود دیگه بدتر.گربه اومد ۶ بار زیر پا من رد شد و من خودمو کنترل کردم جیغ نزنم.بعد رفتیم سلف و پیتزارو به الویه بدل کردیم.بعد خوابگاه.پاستایی که امیر نخورد.زور زدن برا اندکی خوابپاشو پاشو خوابگاه سمیه.بشور بساب تا پاسی از شب.۱۱و ربع تازه بشین دستور العمل نخعو بزن تو فایل ورد

فردا ۸ برم برا اردو گفتمان

۹ با نخع 

۱۰ تا ۲ باطلو

۲ تا ۴ خانوم جلسه ای:/

۴ تا ۶ رفیعی.

بیچاره من که از همه عالم بریده ام:|

خب کی بخوابمبیذ بیام.

الان باز حتما باید تا سه شنبه صبر کنم واسه خواب.

نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خبرگزاری ورزشی استقلال نیوز اتحاد کاربران سایت ورزشی طرفداری تيم كلين rama Images آگهینامه قصه های خوب برای بچه های خوب TechnicalServices بیانیه های یک کروکودیل خوشحال AMIR HACK