خونش از این خونه ها بود که وسط حیاطش یه حوض ابی گود با ۳ تا داره و دورش پر گلدون شمعدونیه.از اونا که تو حیاطش ۴ تا درخت گردو و توت و انجیر داره که میتونی عصر تابستون اونجا چایی بخوری.نمدونم چرا قصد کرده بود که بفروشدشخودش هم یکی از اون لباسایی رو پوشیده بود که دم اسیناش تنگه و دکمه خورده.تا بالای قوزک پاش ادامه داره.از اون لباس سفیدای گل قرمز و درشت دار.یه جفت جوراب مشکی کلفت رو اون شلوارشو تا بالا زانو پوشونده بود.دمپایی هاش خش خش رو زمین میکشید.روسریشو زیر گلوش با سنجاق بسته بود.کلیدشو با یه سنجاق ریز جوری که دیده نشه زیر روسریش به پیرهنش سنجاق کرده بود.سینی چاییو از دستش گرفتم.چادورشو یکمی محکم کرد

-دستون درد نکنه مادر جون

+نوش جون.حالا مطمئنی اقاتونم میپسنده اینجارو

غنچه گل سرخ گوشه نلبکی بو کردممثه تمام خونه بوی زندگی میداد:اره مادر جان .حالا شما واقعا میخواین اینجارو بفروشین.حیفه ها

+چه حیفی مادرجون.حیف جوونیم بود که رفت‌

موهای سفیدشو زیر روسریش هل میده.رادیوی قدیمیشو روشن میکنه و چرخ خیاطیشو جلو میکشه و شروع میکنه.حالا وسط جیک جیک پرنده ها صدای بنان میادکه الهشو صدا میزنه

+بهرام خان همیشه با همین رادیو همین اهنگو برام میذاشت.فقط همین یه اهنگو گوش میداد.میگفت موسیقی معصیت داره.میگفت گوش ادم باید با قران پرشه.

عینک ته استکانیشو به چشماش زد:ولی این اهنگو گوش میداد.میگفتم بهرام پس این معصیت نداره؟میگفت اینو گوش میدم فقط به عشق توعشق که معصیت نداره.میگفت میخوام بچه هام عاشقی کردن از باباشون یاد بگیرن.

لباس نوزاد گل گلی رو تو نور گرفت:بیست سال نشد بهرام تصادف کرد و مرد.فقط اونقدی عمر کرد که به بچه هاش عاشقی یاد بده.

عینکشو در اورد و نم چشاشو با گوشه روسری گرفت:فکر من پیرزنو نکرد چطوری بدون اون و صدای رادیوش این بچه هارو بزرگ کنم.چجوری زندگیو بچرخونم.بخور مادر جون

استکانو نزدیک لبم کردم.دیگه اونقدا لب سوز نبود

+برا همینه میگم حیف جوونیم بود که رفتحیف بهرام خان بود که انقد زود رفت.دلم نمیاد رادیو رو هم رو کنم برههمین یه نوارو هم داره.همین یکیو میخوام نگه دارم.میدونی مادرجونبچه ها چششون به منه.ببینن غصه میخورم اونام غصشون میشهخونه باباشون که نباشم کمتر غصه میخورم.حالامادرجون خونه پسندت شد؟نظر اقاتون چیه؟

لبخندی زدم:بله مادرجون پسندم شد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عاشقانه هایی که باید آنها را بلد بود. آموزش اتودسک | شرکت اتودسک | نرم افزاهای اتودسک | کار اتوکد | نرم افزار اتوکد استریو فرهاد آموزش زبان ترکی استانبولی عآبی وبلاگ شخصی اینجا همه چی هست بَلْ‌وا